هرمیون با ضعف گفت: "ما متوجه شده ایم."
رونان گفت: "عصر بخیر". "دانشجویان پیانو ، شما هستید؟ و آیا در مدرسه چیزهای زیادی یاد می گیرید؟ "
"ارم -"
هرمیون به موقع گفت: "کمی".
"کمی خوب ، این چیزی است. "رانان آهی کشید. سرش را عقب انداخت و به آسمان خیره شد. "مریخ امشب درخشان است."
هاگرید پیانو نواز با نگاه به هم گفت: "بله". "گوش کن ، خوشحالم که ما بین بله ، رانان" دویدیم "، زیرا باعث می شود سطل یک اسب شاخدار صدمه دیده باشد - تو هر چیزی را دیدی؟"
رونان بلافاصله جواب نداد. او بی پرده به بالا خیره شد ، و دوباره آهی کشید.
وی گفت: "همیشه بی گناهان اولین قربانیان هستند." "بنابراین در سنین گذشته وجود داشته است ، اکنون هم اکنون."
هاگرید گفت: "بله ، اما رونان آیا چیزی دیده اید؟" هر چیز غیر معمول است؟ "
رونان تکرار کرد: "مریخ امشب روشن است" ، در حالی که هاگرید بی صبرانه او را تماشا می کرد. "غیر معمول روشن"
هاگرید پیانو نواز گفت: "بله ، اما من به معنای خانه غیرعادی غیرمعمول نبودم." "بنابراین ، آیا شما متوجه چیزی عجیب و غریب نشده اید؟"
با این حال دوباره ، رونان مدتی طول کشید تا جواب دهد. سرانجام ، او گفت ، "جنگل اسرار بسیاری را پنهان می کند." :
حرکتی در درختان پشت رونان باعث شد که هاگرید دوباره تعظیم خود را بالا ببرد ، اما این تنها یک سانتورای دوم ، سیاه پوست و بدن و وحشی تر از ران بود.
هاگرید گفت: "هولو ، بانه." "خیلی خوب؟"
"عصر بخیر ، هاجرید ، امیدوارم حال شما خوب باشد؟"
"به اندازه کافی. ببین من "بن پرسین" رونان هستم ، اخیراً چیزی را دیدید که اینجا عجیب است؟ یک سطل یونی شاخ زخمی شده است - آیا در مورد آن می دانید؟ "
بانه پیاده شد تا در کنار رونان بایستد. به آسمان نگاه کرد.
وی گفت: "امشب مریخ روشن است".
هاگرید پیانو نواز با ناراحتی گفت: "ما شنیده ایم". "خوب ، اگر هر یک از شما چیزی را مشاهده کنید" ، به من اطلاع دهید ، نمی خواهید؟ پس ما خاموش خواهیم بود. "
هری و هرمیون او را از پاکسازی بیرون کشیدند و به شانه های خود در Ronan و Bane خیره شدند تا اینکه درختان جلوی دید آنها را گرفت.
هاگرید با تحریک پذیری گفت: "هرگز" ، پاسخی مستقیمی از یک مرکزاسور دریافت کنید. استارگازهای ردی. به ماه نزدیکتر علاقه مند نیستید. "